شعر کودکانه درباره حضرت عباس و کربلا آن روز حسین آن گل یاس اینجور بگفت او به عباس سردار با وفایم سقای بچه هایم این بچه ها تشنه اند غمگین و دلخسته اند عباس شتابان دوید تا که به میدان رسید با دشمنان بجنگید خود را به آب رسانید گفتا به آب عباس: « آقا غریب و تنهاست.» از تو نمیخورم من ,کودکانه,درباره,حضرت,عباس,کربلا ...ادامه مطلب