خاطرات شیرین امتحان شهری رانندگی ( بیا تعریف کن )

سلام دوستان
چند وقت پیش با یکی از دوستانم درباره آزمون رانندگی و خاطره شیرین امتحان شهری صحبت میکردم به این فکر افتادم که یه پستی ایجاد کنم تاعزیزانی که تمایل دارند خاطره آزمون شهری رانندگی را تعریف کنن در بخش نظرات انتهای همین صفحه خاطره خودشان را از روز امتحان شهری تعریف کنند.

خاطرات شرین امتحان شهری رانندگی

من از خودم شروع میکنم سال 1383 بود که بنده تازه دوران خدمت سربازی را به اتمام رسانده بودم و تصمیم گرفتم برم و گواهینامه رانندگی رو بگیریم اون زمان تازه زمزه این بود که قرار آموزشگاه رانندگی ایجاد کنند و هر کسی که قراره  گواهینامه بگیره باید اول بره آموزشگاه خلاصه که خیلی شلوغ بود.

آزمون آیین نامه رانندگی را همان روز اول قبول شدم البته با یک غلط اون موقع این جوری بود که اگه آیین نامه رانندگی را قبول شدی میتونستید همان روز آزمون شهری هم شرکت کنید منتهی من تنبلیم اومد و نرفتم رفت برای یه روز دیگه روز آزمون شهری رسید فصل زمستون بود هوا هم سرد خیلی شرکت کننده بود حدودا 200 نفری میشد نوبت به من رسید سوار شدم افسر یه سروان بود خیلی بداخلاق بهم گفت حرکت کن همین میخواستم برم ماشین خاموش شد بهم فحش داد گفت ………..سگ گمشو هیچی دیگه منم رفتم 2 روز دیگه این بار با یه افسر دیگه افتادم یه جناب سرهنگ بود بهم گفت پارک دوبل کن شاید باورتون نشه من پارک دوبل و همون روز شنیده بودم بلدم نبودم دوباره رد شدم یه روز دیگه ولی اینبار رفتم آموزش دیدم و اون آقایی که بهم آموزش داد بهم گفت تو امروز قبول میشی رفتم و جناب سرهنگ بهم گفت پارک دوبل کن این بار دیگه بلد بودم سرهنگ ازم تعریف کرد و آفرین گفت از ماشین که پیاده شدم همه برام دست زدن تشویقم کردن من و میگی انگار از المپیک برگشتم مقام اوردم تو پوست خودم نمی گنجیدم این جوری شد که بعد از 3 بار آزمون شهری بالاخره بعد از آموزش دیدن قبول شدم.